متاورس برای آنکه مورد استفاده همگی قرار بگیرد ، باید غیرمتمرکز باشد
اگر متاورس به وجود بیاید، فناوری بلاک چین و تمرکززدایی باید هسته اصلی این نوآوری باشد.
آریل شاپیرا، کارآفرین اسرائیلی، در مقاله فناوری کریپتوی ماهانه خود، فناوریهای نوظهور در حوزه کریپتو، امور مالی غیرمتمرکز (دیفای) ، فضای بلاک چین و نقش آنها را در شکل دهی به اقتصاد قرن بیست و یکم را پوشش داده است.
متاورس در یک کلام چیست؟ با نگاه کردن به هیاهوهای اخیر پیرامون تبدیل نام فیس بوک به متاورس ، می توان یک متاورس کامل را باور کرد. البته در واقعیت ، نام جدید این شرکت بیش از اینهاست، رسوایی افشاگران در کنار جنجالهای قبلی و همچنین تجاوز به پلتفرم های رسانه های اجتماعی رقیب که بین جوانان محبوبیت بیشتری دارند ، چهره این شرکت را مخدوش کرده است.
اگر چه که برخی از شکاکان فکر می کنند تغییر نام فیس بوک فقط یک شیرین کاری است اما ورود به متاورس به همین سادگی ها ختم نمی شود. علاوه بر سرمایه گذاری 10 میلیارد دلاری فیس بوک بر پروژه های متاورس در سال جاری، مایکروسافت نیز در حال ساخت متاورس و ارائه آواتارهای سه بعدی برای تیم ها ی خود است.
در اوایل ماه آوریل، اپیک گیمز که توسعه دهنده بازی های ویدئویی از جمله بازی Fornight است، حدود 1 میلیارد دلار برای پروژه های متاورس جمع آوری کرد. بسیاری از بازیکنان بزرگ موتورهای خود را برای مسابقه دادن در متاورس روشن کرده اند و پول باعث میشود همه چیز اتفاق بیفتد.
با این حال هنوز معلوم نیست پول های سرمایه گذاری شده چگونه مورد استفاده قرار می گیرند چون هنوز مشخص نیست متاورس واقعا چه شکلی خواهد بود. بسیاری از مفسران آن را به عنوان یک رابط VR/AR برای ارتباطات و تعاملات آنلاین با افراد و خدمات دیگر تصور می کنند.
برخی دیگر نیز با توجه به فیلم Ready Player One این فضا را مانند مکانی که کاربران با استفاده آواتارهای سه بعدی در دنیای آنلاین حرکت می کنند ، تصور میکنند. فیس بوک و مایکروسافت در حال ساختن یک جهان مجازی هستند که در آن هر اتفاقی ممکن است رخ دهد و مطمئناً قدرت خلاقیت خود را با جلسات بیزینسی رندر سه بعدی افزایش دادند.
اما بیایید تصور کنیم این یک استدلال ارزشمند است که رابط بین انسان و ماشین که متشکل از ویژگی های فناوریست که برای تغییر نحوه تعامل ما با دیوایس های متصل جهانی پدید آمده است.
عینک های AR که فیس بوک قبلا یک جفت از آن را ساخت و بر خلاف گوگل که مجبور به حذف آن شد، به ما این امکان را می دهد که خانه ی خود را به یک جزیره گرمسیر تبدیل کنیم و بتوانیم با دوستان خود در سراسر جهان معاشرت کنیم. وب سایت ها در همان فضای مجازی با ابزارهای مجهز به هوش مصنوعی به ما در انجام کارها کمک می کنند. آواتار مجازی ما نیز می تواند دنیای واقعی را طی کند و بر اساس مکانی که ما تعیین می کنیم بر روی عینک سایر کاربران نمایش داده شود.
آیا این یک انقلاب فناوری تمام عیار است ؟ با تمام این ها باز هم ممکن است تشخیص آن از واقعیت سخت باشد. آیا می خواهید این مقاله در یک کاغذ مجازی بخوانید و آن را تا کنید و روی دیوار خانه ی مجازی قرار دهید یا که نه از روی صفحه موبایل و کامپیوتر خود آن را مطالعه کنید؟ اما چه کسی می داند ، ممکن است در ده سال آینده متاورس نیز به اندازه تلفن های همراه امروزی در همه جا حاضر باشد.
آنچه که ما می دانیم آن است که برای عملی شدن این پروژه باید کارهای بزرگی صورت بگیرد و مسیر آن به این آسانی نیست. ساکنان متاورس برای راه اندازی واقعیت های مجازی باید پلتفرم ها و پروتکل های جدید را پدید آورند تا اینها کنار هم گرد آیند و در آخر یک سیستم یکپارچه را به وجود آورند و من کاملا مطمئنم متاورس باید غیرمتمرکز باشد تا مثل اینترنت امروزی تحت نظارت و تنگنا پذیر باشد.
بلاکهایی که جهان را نگه می دارند
بلاک چین قبل از هر چیز یک پایگاه داده است. پایگاه داده ها لزوماً به خودی خود جالب نیستند، اما آنچه جالب است این است که چه چیزی می توانید پیرامون آنها بسازید. اتریوم بهترین مثالیست که اساساً برای یک اکوسیستم گسترده می توانیم به کار ببریم که بازی، امور مالی، هنر دیجیتالی و بسیاری از حوزه های دیگر را در خود جای داده است. در بلاک چین هیچ مرجع مرکزی وهیچ نظارتی وجود ندارد به این معنا که یک کیف پول رمزنگاری ناشناس است، حتی اگر تراکنش ها در بلاک چین قابل حسابرسی باشند.
بسیار مهم است که مطمئن شویم همین اصول در پایه متاورس نهفته است، در اینجا فقط یک مثال وجود دارد: شما قبلاً سی دی هایی با کپی از فیلم ها داشتید، اما مالک برنامه های نتفلیکس نیستید. تصور کنید که صاحب آواتار خود که نماینده ی شما در Brave New World است، نیز نیستید، چرا از NFT ها به عنوان نشانه ای استفاده نمی کنید که مالکیت شما را بر روی یک ماسک مجازی خاص در پایگاه داده ای که متعلق به کسی نیست، ثابت کند؟
NFT ها می توانند برای مقاصد دیگر در متاورس مورد استفاده قرار گیرند زیرا عملکرد آن ها احراز هویت و اثبات مالکیت بر دارایی های دیجیتالی است که می تواند شبه ارزش واقعی را بدست آورد.
به عنوان مثال،OVR یک پروژه NFT VR/AR است که زیرساخت غیرمتمرکز برای متاورس است که دنیای فیزیکی و مجازی را از طریق واقعیت افزوده ادغام می کند و بعد جدیدی را ایجاد می کند که در آن همه چیز ممکن است و به شما این امکان را می دهد از مکان های مختلف برای نقشه برداری مجازی خود عکس بگیرید. سند باکس استارت آپ مخصوص متاورس ، به کاربران اجازه می دهد که دنیای مجازی خود را بسازند و از خلاقیت های خود کسب در آمد کنند.
بر کسی پوشیده نیست که بسیاری از صنایع دیجیتال، از بازیهای موبایل گرفته تا وب سایت های بیزینس الکترونیک ، دادههای بازدید کنندگان را برای اهداف بازاریابی به فروشندگان شخص ثالث میفروشند. اکنون، خرید در یک فروشگاه الکترونیکی VR را تصور کنید، یک رندر سه بعدی از یک فروشگاه معمولی با دکمه ی افزودن به سبد خرید که روی کالاهای موجود در قفسه وجود دارد.
به یاد داشته باشید، همه این ها را از طریق هدست VR می بینید، به عبارت دیگر، سیستم می داند که شما در هر ثانیه به کجا نگاه می کنید. پتانسیل بازاریابی را در اینجا تصور کنید، یک هوش مصنوعی را در ترکیب قرار دهید و سیستمی دریافت خواهید کرد که چینش فروشگاه الکترونیکی و مکانهای تبلیغات را برای هر بازدیدکننده، البته به قیمت حفظ حریم خصوصی، متناسب میکند. اگر این دادهها به صورت محلی و نه در مراکز داده با فناوری بزرگ ذخیره شوند ، فقط هش آن به بلاک چین ارسال می شود و کاربران آزاد خواهند بود که انتخاب کنند که آیا میخواهند از آن درآمد کسب کنند یا آن را برای خود حفظ کنند.
همچنین کریپتو قرار است به یک گرینه پرداخت اصلی در متاورس تبدیل شود، همانطور که متاورس قرار است با قرار دادن واقعیت مجازی شما در عینک VR/AR جهان را کوچکتر کند، کریپتو نیز طبق تعریف فراملیتی است. این پیشگام اصول تمرکززدایی و ناشناس ماندن و اصول کلیدی برای اینترنت فردا خواهند بود که امیدواریم بیشتر از امروز به حریم خصوصی فکر کنند. شما می توانید به جای کریپتو از فیات استفاده کنید، این موضوع باعث می شود مرزهای دولت و سیاست های مالی وارد دنیایی شوند که به آن تعلق ندارند یا اینکه هر پلتفرمی می تواند رمزارزهای مجزای خود را منتشر کند و این هم باعث می شود فضای مجازی جدا سازی شود.
اگر متاورس به عنوان رابطی بین تعاملات ما با ماشین ها باشد،غیر متمرکز نباشد تنها در اختیار یک شرکت قرار می گیرد. گیت کیپر میتواند استانداردها و سیاستها را نه تنها به کاربران، بلکه به توسعه دهندگان نیز دیکته کند و خود را به عنوان مهره ی غالب در این زمینه تثبیت کند.
ما باید این درس را بیاموزیم که انحصارات، تنها برای مهره هایی کار می کنند که افسار را در دست دارد و در عین حال نوآوری را خفه و تجربه کاربر را ضعیف می کند. بلاک چین و تمرکززدایی در تضاد با چنین مشکلاتی هستند و به همین دلیل است که آنها باید در هسته مولتی ورژن قرار گیرند.
منبع سایت Cointelegraph.com